تلفن تماس :09104883831- 09107199208

ایمیل : info@tmlan.ir

731 – Hints and Innuendo

اشاره و کنایه

 

GLOSSARY

واژه نامه

 

coming up در آینده نزدیک اتفاق افتادن

* Coming up next, we’ll talk to a man who has three pet bears.

در آینده نزدیک اتفاق می افتد ، ما با مردی صحبت خواهیم کرد که سه خرس خانگی دارد.

to get at به طور غیر مستقیم گفتن

* Why are all of you moving your chairs away from me and holding your noses? What are getting at?

چرا همه شما صندلی های خود را از من دور می کنید و بینی هایتان را نگه می دارید؟ به طور غیر مستقیم چه چیزی را می گویید؟

to spit (something) out حرف بزن

* I’m asking you children who broke Mom’s favorite vase? Spit it out!

من از شما بچه ها می پرسم که چه کسی گلدان مورد علاقه مادر را شکست؟ حرف بزنید!

to drive at گفتن غیر مستقیم

* After 40 minutes, Carl finally found out what his sister was driving at. She wanted to borrow money from him.

بعد از 40 دقیقه ، سرانجام کارل فهمید که خواهرش به طور غیر مستقیم چه می گوید. او می خواست از او پول قرض بگیرد.

to put a lot of thought into (something) در نظر گرفتن

* Manuel put a lot of thought into the gift he bought his new girlfriend.

مانوئل هدیه ای را در نظر گرفته بود که برای دوست دختر جدیدش خرید.

to imply دلالت داشتن

* Our boss implied that there would be less money for bonuses this year, but he wouldn’t answer any direct questions about it.

رئیس ما دلالت داشت که امسال پول کمتری برای پاداش می باشد ، اما او به هیچ سؤال مستقیمی در مورد آن پاسخ نداد.

to insinuate تلقین کردن

* Beth was tired of her relatives insinuating that she was too old to find a husband.

بث از خویشاوندانش خسته بود که تلقین می کنند او خیلی پیر است تا شوهر پیدا کند.

to rack (one’s) brain مغز خود را به کار انداختن

* Deng racked his brain for a half hour, but couldn’t remember the combination to the lock on the safe.

دنگ نیم ساعت مغزش را به کار انداخت ، اما رمز قفل گاو صندوق را به خاطر نمی آورد.

to blurt (something) out از زبان کسی پریدن

* If I tell you a secret, don’t blurt it out when you’re with your friends, okay?

اگر یک راز را به شما بگویم ، وقتی با دوستان خود هستید ، از زبانتان نپرد ، باشه؟

hint یک سرنخ

* My parents won’t tell me what I’m getting as a Christmas gift, but they gave me a hint that it was related to my computer.

والدینم به من نگفتند که به عنوان هدیه کریسمس چه چیزی برایم می گیرند ، اما آنها بهم سرنخی دادند که مربوط به رایانه ام است.

to read (one’s) mind ذهن کسی را خواندن

* The architect must have read my mind because the plans for the new house are exactly what I wanted.

معمار باید ذهنم را خوانده باشد زیرا نقشه های خانه جدید دقیقاً همان چیزی است که من می خواستم.

If I had a nickel for every time…(I’d be rich) اگر اینقدر که فلان کار را می کرد بهم پول می داد... (من الان پولدار بودم)

* If I had a nickel for every time Olah made an excuse when he was late, I’d be rich.

اگر اینقدر که اولا بهانه می آورد وقتی دیر می کرد بهم پول می داد ، من الان پولدار بودم.

inkling سر نخ

* Do you have an inkling why James is wearing a thick coat on a hot summer day?

آیا سرنخی دارید که چرا جیمز در روز تابستان گرم ، کت ضخیم پوشیده است؟

clue سرنخ

* The footprint in the mud was an important clue to solving the crime.

ردپایی که در گل بود سرنخ مهمی برای حل این جنایت بود.

crystal clear واضح

* None of the students had a crystal clear idea about the difficult concept their teacher talked about in class, but reading their textbook helped them better understand it.

هیچ یک از دانش آموزان ایده واضحی در مورد مفهوم دشواری معلم خود ندارند که در کلاس صحبت می کرد ، اما خواندن کتاب درسی به آنها کمک می کرد تا بهتر متوجه شوند.

[start of dialogue]

شروع مکالمه    

Roberta: You know, my birthday is coming up.

آپ    کامینگ  ایز  بِرثدِی    مای      نُ      یو

روبرتا: می دونی روز تولدم نزدیکه.

John: Yeah, I know. What are you getting at?

اَت     گِدینگ    یو   آر    وات       نُ    آی   یِه

جان: بله ، می دونم. چی می خوای بگی؟

Roberta: Nothing. I was just thinking that it’s kind of an important birthday, a major birthday.

بِرثدِی     مِیجِر   اِ     بِرثدِی        ایمپُرتِنت  اَن   آو  کایند  ایتز  ذَت   ثینکینگ  جاست واز آی  ناثینگ

روبرتا: هیچی. من فقط فکر می کردم که این یه تولد مهمه ،یه تولد مهم.

John: Yes, I know. Spit it out. What are you driving at?

اَت    جرایوینگ  یو  آر    وات    اَوت ایت اِسپیت  نُ   آی   یِس

جان: بله ، می دونم. حرف بزن. تو چه فکری هستی؟

Roberta: I was just thinking that some people might not know what to get me for such an

اَن  ساچ   فُر  می  گِد   تو  وات     نُ     نات   مایت    پیپِل        سام   ذَت   ثینکینگ  جاست واز آی

 important birthday, since some people don’t like to put a lot of thought into presents.

پریزِنتز    اینتو     ثاد      آو  لات اِ  پوت تو  لایک دُنت   پیپِل       سام    سینس     بِرثدِی     ایمپُرتِنت

روبرتا: من فقط داشتم فکر می کردم که بعضیا ممکنه ندونند برا همچین تولد مهمی چی بگیرند ، چون بعضی مردم دوست ندارند به فکر هدیه باشند.

John: What are you implying? Are you insinuating that I don’t get you good presents for your

یُر     فُر   پریزِنتز     گود    یو    گِد   دُنت آی  ذَت    اینسونیواِیدینگ یو   آر     ایمپلایینگ   یو    آر    وات

 birthdays?

بِرثدِیز   

جان: منظورت چیه؟ میخوای بگی که من هدیه ای خوب برا تولدت نمیگیرم؟

Roberta: No, of course not. I just don’t want you to have to rack your brain to think of the perfect

پِرفِکت  ذِ    آو  ثینک  تو  برِین    یُر    رَک   تو    هَو   تو  یو   وانت   دُنت  جاست آی نات  کُرس  آو    نُ

 gift, that’s all.

آل  ذَتز   گِفت

روبرتا: نه ، معلومه که نه. من فقط نمی خوام مغزتو درگیر یه هدیه عالی کنی ، همش همین.

 

John: Just tell me. What should I get you for your very important birthday?

بِرثدِی       ایمپُرتِنت   وِری    یُر     فُر  یو   گِد  آی   شود     وات    می  تِل   جاست

جان: فقط بهم بگو. برا تولد اینقد مهمت چی باید بگیرم؟

Roberta: What? Just blurt it out? I can’t do that. I can give you a hint, but since you love me so

سُ  می لاو    یو   سینس  بات  هینت اِ   یو    گیو   کَن آی  ذَت   دو  کَنت آی   اَوت ایت بلِرت جاست وات

much, I’m sure you can read my mind.

مایند    مای رید    کَن   یو     شِر   آیم     ماچ

روبرتا: چی؟ فقط از زبونت پرید؟ من نمی تونم این کارو کنم.من می تونم یه اشاره بهت بکنم ، اما چون اینقد زیاد منو دوست داری ، من مطمئنم که می تونی ذهنمو بخونی.

John: That’s where you’re wrong. If I had a nickel for every time a woman thought I should be

بی   شود  آی   ثاد          وُمِن     اِ   تایم    اِوری   فُر   نیکِل    اِ  هَد آی ایف  رانگ     یُر         وِر     ذَتز

 able to read her mind, I’d be the richest man in the world! I don’t have an inkling of what you

یو   وات  آو   اینکلینگ اَن   هَو     دُنت آی   وُرلد    ذِ  این    مَن   ریچِست   ذِ   بی  آید    مایند   هِر  رید   تو  اِیبِل

 have on your mind.

مایند    یُر   آن    هَو

جان: همینجاس که داری اشتباه میکنی. اگه اینقد که یه زن فکر می کرد من میتونم ذهنشو بخونم بهم پول میداد ، من پولدارترین مرد دنیا بودم! من از چیزی که تو ذهنته چیزی نمی دونم.

Roberta: All right, I’ll make it more than a hint. I’ll give you three clues.

کلوز   ثری   یو     گیو  آیل   هینت اِ  ذَن       مُر ایت  مِیک  آیل   رایت  آل

روبرتا: خیلی خب ، من یه اشاره ای بهت می کنم. من بهت سه تا سرنخ میدم.

John: Great. That’ll make things crystal clear.

کلییِر  کریستِل  ثینگز    مِیک      ذَدِل      گرِیت

جان: عالیه. این همون چیزاییه که واضحه.

[end of dialogue]

پایان مکالمه   

 

دانلودPDF
پخش آنلاین

772 – Types of People at Work

انواع افراد در محل کار

 

GLOSSARY

واژه نامه

 

to show (someone) around اطراف را نشان دادن

* When Ida moved into the apartment building, her neighbor offered to show her around the neighborhood.

وقتی ایدا وارد ساختمان آپارتمانی شد ، همسایه اش پیشنهاد کرد که اطراف محله را به او نشان دهد.

the lay of the land طرح چیزی

* This is such a big campus! It’s going to take us weeks to figure out the lay of the land.

این یک پردیس بزرگ است! قرار است هفته ها به ما طرح آن را بفهمانند.

perfectionist کمال گرا

* Gladys is a perfectionist who does her work well, but very slowly because she wants to make it just right.

گلادیس یک کمال گرا است که کارش را به خوبی انجام می دهد ، اما خیلی آهسته است زیرا او می خواهد دقیقا درست کار کند.

stickler آدم مقرراتی

* Damian is a stickler with his exercise routine. He runs 8 miles every weekday, and 12 miles on Saturdays.

دامیان در تمرین روزمره اش یک آدم مقرراتی است. او هر روز هفته 8 مایل ،و شنبه ها 12 مایل می دود.

slacker کون گشاد

* Adam is such a slacker. He just watches TV all day and refuses to work or help around the house.

آدم چنین کون گشادی است. او فقط تمام روز تلویزیون تماشا می کند و از کار یا کمک در اطراف خانه خودداری می کند.

troublemaker مشکل ساز

* Hans is a troublemaker in the classroom, so the teacher watches him carefully.

هانس یک مشکل ساز در کلاس است ، بنابراین معلم او را به دقت تماشا می کند.

warning هشدار

* The embassy issued a warning about the dangerous protests in the capital city.

سفارت هشداری درباره اعتراضات خطرناک در پایتخت صادر کرد.

to work under (someone) تحت نظارت کسی کار کردن

* It would be such an honor to work under Professor Maser, because she’s a leading researcher in our field.

این افتخار خواهد بود که تحت نظارت استاد ماسر کار کنید ، زیرا او محقق برجسته در زمینه ما است.

slave driver آدم پر توقع

* Shelby is a slave driver who never accepts excuses from her employees.

شلبی آدم پر توقعی است که هرگز بهانه های کارمندانش را نمی پذیرد.

workaholic آدم زرنگ

* Randolph is a workaholic, which is great for his career, but bad for his marriage.

راندولف یک آدم زرنگ است ، که در حرفه اش عالی است ، اما در ازدواجش بد است.

don’t sweat it نگران نباش

* A: I’m so sorry I broke your cup!

آ: من خیلی متاسفم که جام شما را شکستم!

* B: Don’t sweat it. We were going to buy new cups anyway.

ب: نگران نباش. ما به هر حال قصد خرید جام های جدید را داشتیم.

yes-man آدم بله قربان گو

* The mayor has surrounded himself with yes-men who never question his decisions.

شهردار خود را با افراد بله قربان گویی احاطه کرده است که هرگز تصمیماتش را زیر سوال نمی برند.

ambitious بلند پرواز

* Is it true that the most ambitious students study medicine, engineering, or law at this university?

آیا این درست است که بلند پرواز ترین دانشجویان در این دانشگاه رشته های پزشکی ، مهندسی یا حقوق را مطالعه می کنند؟

ruthless بی رحم

* As CEO, William was ruthless and fired employees all the time without warning.

به عنوان مدیرعامل ، ویلیام بی رحم بود و همیشه کارمندان را بدون اخطار اخراج می کرد.

to get in (someone’s) way دخالت کردن در برنامه های شخص

* Don’t let money get in your way education. If you don’t have enough cash to pay tuition, try to get a scholarship or a loan.

اجازه ندهید که پول در تحصیل شما دخالت کند. اگر پول کافی برای پرداخت شهریه ندارید ، سعی کنید بورسیه یا وام دریافت کنید.

gossip حرف مفت زن

* Meghan says that Masayuki is getting a divorce, but she’s such a gossip that I don’t know whether I should believe her.

مگان می گوید که ماسایوکی دارد طلاق می گیرد ، اما او چنین حرف مفت زنی است که من نمی دانم که آیا باید حرف او را باور کنم یا نه.

[start of dialogue]

شروع مکالمه     

Raul: Thanks for showing me around on my first day.

دِی  فِرست مای آن اِرَوند    می    شُیینگ    فُر    ثَنکز

رائول: از اینکه در روز اولم اطراف رو بهم نشون دادی ممنونم.

Ursula: It’s no problem. I want to give you the lay of the land and tell you about the people

پیپِل      ذِ     اِبَوت   یو   تِل   اَند     اَند     ذِ    آو  لِی   ذِ     یو   گیو    تو  وانت آی  پرابلِم      نُ   ایتز

 you’ll be working with. For instance, that’s Julie over there. She’s really nice, but she’s also a

اِ  آلسُ   شیز   بات  نایس  رییِلی    شیز       ذِر     اُوِر  جولی   ذَتز       اینستِنس    فُر    ویذ     وُرکینگ  بی   یول

 perfectionist. If you ever work with her, remember that she’s a stickler about everything.

اِوریثینگ    اِبَوت   اِستیکلِر  اِ   شیز   ذَت     ریمِمبِر        هِر  ویذ    وُرک   اِوِر   یو   ایف   پِرفِکشِنیست

اورسولا: مشکلی نیس. من می خوام بهت یه دید کلی بدم و بهت بگم در مورد افرادی که باهاشون کار میکنی. مثلا ، این جولیه که اونجاست. اون واقعاً خوبه ، اما کمال گراست. اگه تو همیشه باهاش کار می کنی ، یادت باشه که اون در مورد همه چیز مقرراتیه.

Raul: Okay, I’ll remember that.

ذَت       ریمِمبِر     آیل    اُکِی

رائول: باشه ، اینو یادم میمونه.

Ursula: And Phil over there? He’s a slacker and a troublemaker. Stay away from him, far, far

فار   فار  هیم    فرام    اِوِی   اِستِی     چرابِلمِیکِر       اِ  اَند    اِسلَکِر    اِ   هیز       ذِر    اُوِر   فیل    اَند

away.

اِوِی 

اورسولا: و فیل که اونجاست؟ اون یه آدم کون گشاد و مشکل سازه. ازش دوری کن ، دور ، خیلی دور.

Raul: Thanks for the warning.

وُرنینگ    ذِ    فُر    ثَنکز

رائول: از هشدارت ممنونم.

Ursula: And that’s Luis. You’ll be working under him. He’s a slave driver and a workaholic, and

اَند     وُرکِهالیک    اِ  اَند   جرایوِر  اِسلِیو  اِ   هیز    هیم    آندِر      وُرکینگ  بی    یول     لوئیس  ذَتز    اَند

 he expects everybody else to be one, too.

تو    وان  بی  تو  اِلس   اِوریبادی     اِکسپِکتز  هی

اورسولا: و این لوئیسه. تو زیر نظر اون کار میکنی. اون یه آدم پر توقع و زرنگه ، و انتظار داره که همه افراد یکی باشند.

Raul: That doesn’t sound good.

گود     سَوند     دازِنت    ذَت

رائول: به نظر نمی رسه خوب باشه.

Ursula: Don’t sweat it. Standing next to Luis is Gil. He’s a yes-man and very, very ambitious,

اَمبیشِس      وِری   وِری  اَند   مَن    یِس  اِ   هیز    گیل  ایز لوئیس تو نِکست اِستَندینگ ایت اِسویت  دُنت

 almost ruthless. Don’t get in Gil’s way.

وِی   گیلز  این  گِد   دُنت       روثلِس     آلمُست

اورسولا: نگرون نباش. اونی که کنار لوئیس وایساده گیله. اون یه آدم بله قربان گوست و خیلی  ،خیلی بلند پرواز ، تقریبا بی رحمه. توی کار گیل دخالت نکن.

Raul: Okay, I won’t. Thanks for showing me around. By the way, who’s the office gossip?

گاسیپ   آفِس     ذِ      هوز     وِی    ذِ   بای   اِرَوند     می     شُیینگ   فُر   ثَنکز         وُنت  آی   اُکِی

رائول: باشه ، نمیکنم. ممنون که اطراف رو بهم نشون میدی. راستی ، حرف مفت زن دفتر کیه؟

Ursula: Oh, we don’t have one of those around here.       

هییِر اِرَوند     دُز     آو  وان   هَو      دُنت  وی   اُه

اورسولا: اوه ، ما اینجور آدما رو دور و بر اینجا نداریم.

[end of dialogue]

پایان مکالمه    

 

دانلود PDF    
پخش آنلاین

سطح پیشرفته

هنگامی که شما به سطح پیشرفته زبان انگلیسی رسیدید بدان معنی است که با زمانهای افعال در زبان انگلیسی ، لغات مختلف آشنا هستید.

سطح متوسط

پس از پایان این دوره زبان آموز قادر خواهد بود جملات و عبارات معمول و پرکاربرد درباره مسائل شخصی، خانواده، خرید، اشتغال و ... را درک کند.

سطح مبتدی

افرادی که در این سطح هستند می‌توانند عبارات روزمره‌ی پر کاربرد و کاملاً ابتدایی را درک کنند. همچنین می‌توانند خود را به صورت ساده معرفی کنند.

سطح پایه

هدف اصلی این دوره ترغیب زبان‌آموزانی است که به تازگی وارد حیطه یادگیری زبان شده‌اند تا در مسیر خود ثابت قدم حرکت کنند.

Tmlan آموزش زبان انگلیسی از سطح پایه تا پیشرفته

تماس با ما

شماره تماس با ما:

09107199208

09104883831

ثبت نام

Template Design:Dima Group